مرسیانه

مرسی حضرت دریا. 

مرسی که دلمو آروم کردی. 

مرسی که وقتی که حتی فکرشو نمیکردم بهم فرصت دادی تا به اونی که باید، حرفهای رو که باید میگفتم بگم. 

مرسی که بعدش دلمو از هر چیزی جز رضا به رضای پروردگار مشترکمون خالی کردید. 

مرسی برای اون دو رکعتی پائین پای حضرت صالح بن موسی.. 

مرسی برای تمام اتفاق های خیر و خوشی که در راهه. 

إن شاء الله البته!

خدا بزرگه عمو، نه؟

عمو.. 

دلم آشوبه.. 

دستم به دامن باب الحوائجیت عمو. 

عمو نکنه دلم بشکنه. 

عمو تو رو جان.. 

عمو بین من و خدای بالای سر واسطه شو و بخواه که هرچی به صلاحمه برام پیش بیاره. 

اما اینو هم بگو که طاقت درد ندارم. 

جون شبگریه ندارم عمو. 

هرچند خدا بزرگه و دست شما روی سرمه. 

شما هوای دل و دین و دنیامو داری عمو.میدونم. 

عمو میدونم که اجابت نزدیکه عمو..